در روستای اسفنجان از توابع شهرستان اسکو واقع در استان آذربایجان شرقی، سی و ششمین روز بهار یکی از روزهای خاص است.
مردم این روستا هر سال در این روز مراسمی تحت عنوان « اوکوز قوربانی – قربانی گاو نر» و یا « یئل قوربانی – قربانی باد » برگزار میکنند. در چنین روزهایی که با وزیدن بادهای شدید بهاری همراه است، براساس آن مردم این روستا برای حفاظت مزارع کشاورزی خود از بادهای بهاری و داشتن سالی پربار و پرآب، گاو نری قربانی میکنند و از گوشت آن کوفته سنتی میپزند. این مراسم که روز پنجشنبه نزدیک به سی و ششمین روز بهار برگزار میشود در سال ۱۳۸۹ به شماره ۱۶۲ در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است.
بنابه میراث ناملموس به جای مانده از گذشتگان دو سه روز مانده به سی و ششمین روز بهار دو الی سه نفر از معتمدین محل به در خانههای مردم میروند و از اهالی کمکهای نقدی جمعآوری میکنند و آن را صورتبرداری میکنند. سپس با پول جمعآوری شده گاو نر بزرگی را خریداری میکنند. در روز اجرای مراسم از ساعت ۹ صبح چند نفر درحالیکه دست و پای گاونر را غل و زنجیر بستهاند آن را صلوات گویان در محلات روستا میگردانند و اهالی هم به گردانندگان هدایا و نذوراتی از قبیل گردو، بادام، دستمال و نان محلی میدهند. سپس گاو نر را درحالیکه رفته رفته شرکتکنندگان در مراسم زیاد شده به سمت « قنات عید آوا» در وسط روستا میبرند و با آب سیرابش میکنند. این امر به آن منظور است که پرآبی و طراوت همیشه در قنات ادامه یابد و به تبع آن شادابی و حیات در روستا ادامه داشته باشد. سپس در حالیکه یک نفر علمی موسوم به « علم دستمال » را در جلو حرکت میدهد گردانندگان گاو و جوانان و کودکان پشت سر علم به سمت زیارتگاه «پیرسنگ» که در بالای تپهی مرتفعی در جنوب شرقی روستا قرار دارد راهی میشوند.
گاو نر را سه مرتبه به دور زیارتگاه میگردانند و هدایایی جمعآوری شده را بین کودکان و نوآموزان تقسیم میکنند و دستمالهای نذری را به علم میبندند و سپس گاو نر را به سمت محلی به نام قربانگاه هدایت میکنند و جماعت هم پشت سر آن. در قربانگاه در حالیکه به سمت قبلهایستادهاند یک نفر با خواندن دعا و ثنا از خداوند قبولی قربانیشان و دور شدن تمامی بلایا و آسیبهای احتمالی را میخواهد و همه به همراه او آمین میگویند. سپس گاو را ذبح میکنند. خون قربانی از قربانگاه تا محلی موسوم به نشانگاه از جوی کوچکی که قبل از ذبح ایجاد کردهاند با مشایعت چشمان نگران کودکان و جوانانی که در دو سوی جویایستادهاند به نشانگاه میرسد. هرموقع خون به نشانگاه رسید همه با شادی و شعف آن را به منزله قبولی قربانیشان میدانند. اگر احیانا خون به نشانگاه نرسد هفته دیگر این مراسم را تکرار میکنند تا که قربانیاشان مورد قبول واقع شود. سپس گوشت قربانی را به حیاط مسجد جامع روستا منتقل میکنند و آن را بین اهالی تقسیم میکنند. رسم است در آن شب همه اهالی با گوشت قربانی کوفته محلی پخت میکنند.
گزارش از علی فلسفی میاب، کارشناس ثبت آثار حوزه مردم شناسی و آثار ناملموس